14 خرداد 1404
پیام اصلاح پایگاه

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • یکی دیگر از آفات معرفتی کمال، مکر و فریب است. مکرهایی که خلق به کار می‌بندند، البته ناپسند است، اما مکر و سعی وقتی برای رهایی از قیود و تعلقات و به قصد ترک کردن فضول زخارف باشد، بجا و مناسب است و نباید ناپسند تلقی شود. این که انسان برای فرار از زندانی که دنیای حسی است، نقب بزند و راه گریز بجوید، البته زیرکی است، اما زشت و ناروا نیست. آنچه زشت و نارواست مکری است که حاصلش مقید ماندن در حبسگاه عالم حس باشد و ما را از رهایی مانع آید

    نویسنده:
    دکتر محمدعلی خالدیان
  • اهل سلوک عقیده دارند سالک نباید در آن واحد و در یک زمان به دو نوع از احوال، مشغول باشد زیرا مادام که مشغول به ظاهر است، به باطن نمی‌پردازد و تا وقتی که مست و هم فکر و حواس ظاهری است، احوال قلبی و واردات غیبی – که نتیجه گسیختگی از حس ظاهری است – جلوه‌گر نمی‌شود. پس سالک در حال مراقبه باید به کلی متوجه دل و درون خود باشد و گوش و چشم ظاهر را فرو بندد و از حواس ظاهری عبور کند تا معانی غیبی بدو روی نماید.

    نویسنده:
    دکتر محمدعلی خالدیان
  • یکی دیگر از موانع کمال، رها کردن مسما و اصل و چسبیدن به اسم و فرع است. نمودار این مورد منازعت آن چهار کس است به جهت انگور که به قول مولانا هر یک به نام دیگر فهم کرده بود. آن یکی از این جمع پارسی بود، گفت: این را به انگوری دهم، دیگری که عرب بود گفت: لا، من عنب نمی‌خواهم ای دغا، آن دیگر که ترک بود گفت: من عنب نمی‌خواهم،، اوزوم می‌خواهم، چهارمین که رومی بود، گفت: این قیل و قال را فرو گذارید. من فقط استافیل می‌خواهم. در این تنازع آن جماعت به جنگ برخاستند چرا که از سر نام‌ها و از حقیقت آنها غافل بودند

    نویسنده:
    دکتر محمدعلی خالدیان
  • یکی دیگر از موانع معرفتی کمال، فرافکنی است و آن نوعی مکانیسم دفاعی است که ما بخش‌‌های نامطلوب شخصیت خودمان را به دیگران نسبت می‌دهیم، یعنی آن چیزی که در واقع نمی‌دانیم خودمان داریم، می‌گوییم دیگری دارد و در مرحلۀ بعدی آنها را محکوم می‌کنیم تا منکر وجود آن عنصر در شخصیت خودمان شویم یا تپق فرویدی و آن عبارت است از تپق زدن در کلام یا اشتباه نوشتن یک کلمه یا انجام اعمال ناخواسته.

    روانکاوان معتقدند وقتی شخصی تپق می‌زند، دقیقاً همان چیزی را که گفته منظورش است و یک لحظه در واقع مهار (خود) برداشته شده

    نویسنده:
    دکتر محمدعلی خالدیان
  • می‌گوید کسی که خود را به فکر جبر و عجز انسان از تدبیر و عمل مشغول می‌دارد، به تدریج این فکر قوت و قدرت می‌گیرد و او را به عجز و درماندگی می‌کشاند، زیرا این بیماری روحی به منزله مرگ روح است، در نتیجه آن شخص مانند پرنده‌ای که بال‌هایش بسته باشد، خود را عاجز و ناتوان می‌شمارد و به یاس و ناامیدی گرفتار می‌شود، زیرا هرگاه کسی بر زمین بنشیند و هرگز راه نرود، به تدریج قدرت او بر راه رفتن زایل می‌گردد و ممکن است زمین گیر شود و نیز هریک از انواع قدرت به تمرین و ممارست افزایش می‌گیرد

    نویسنده:
    دکتر محمدعلی خالدیان